کد مطلب:29885 شنبه 1 فروردين 1394 آمار بازدید:98

کینه های برجا مانده از جنگ های بدر و حنین و جز اینها












6103. امام صادق علیه السلام:مردی به علی بن حسین علیهما السلام گفت:شدّت كینه توزی قریش نسبت به پدرت چه قدر زیاد است! فرمود:«بِدان جهت است كه نخستین ایشان را به جهنّم فرستاد و آخرین ایشان را به ننگ، مبتلا ساخت».[1].

6104. تاریخ دمشق - به نقل از ابن طاووس، از پدرش -:به علی بن حسین بن علی علیهم السلام گفتم:چرا قریش، علی علیه السلام را دوست نمی دارند؟ فرمود:«علی علیه السلام نخستین ایشان را به جهنّم فرستاد و آخرین ایشان را به ننگ، مبتلا ساخت».[2].

6105. عیون أخبار الرضا - به نقل از حسن بن علی بن فضّال، در گفتگو با امام رضاعلیه السلام -:درباره امیر مؤمنان پرسیدم كه:چگونه مردم از وی روی گرداندند و به سوی دیگران رفتند، با وجود آن كه از برتری، سبقت در مسلمانی، و جایگاه وی در نزد پیامبر خدا باخبر بودند؟

فرمود:«آنان به این جهت از علی علیه السلام روی گرداندند و به سوی دیگران رفتند - و حال آن كه از برتری وی آگاه بودند - كه علی علیه السلام بسیاری از پدران، بزرگان، برادران، عموها، دایی ها و نزدیكان ایشان را - كه دشمن خدا و پیامبرش بودند - كشته بود.

آنان كینه علی علیه السلام را در دل داشتند و مایل نبودند كه علی علیه السلام بر ایشان حكومت كند. چنین كینه ای از دیگران در دل هایشان نبود؛ برای این كه [ دیگران] در جهاد، مانند وی پیشاپیش پیامبر خدا نبودند. به همین دلیل، از وی روی گرداندند و به دیگرانْ روی آوردند».[3].

6106. معرفة الصحابة - به نقل از ابن عبّاس -:عثمان به علی علیه السلام گفت:گناه من چیست كه قریش، تو را دوست ندارند؟ تو هفتاد نفر از مردانشان را كه چهره هایشان مانند شمشیرهای طلایی بود، كشته ای.[4].

6107. الغارات - در توصیف ولید بن عُقْبه -:او از كینه توزان نسبت به علی علیه السلام و از دشمنان او و پیامبرصلی الله علیه وآله بود؛ چون پدرش در جنگ بدر در منطقه صَفراء[5] به دست علی علیه السلام كه از سوی پیامبرصلی الله علیه وآله بر این كار گمارده شده بود، كشته شد.[6].

6108. شرح نهج البلاغة:تمامی قریش از دشمنان سرسخت علی علیه السلام بودند. اگر علی علیه السلام عمر نوح می داشت و انواع روش ها[ ی رسیدن به حكومت ](نظیر:رویگردانی از حكومت، توجّه دادن به برتری های خویش، توجّه دادن به آنچه در آغاز كار انجام داد و همسر و بچه هایش را شبانه به در خانه های انصار برد، و دیگر روش هایی كه انتخاب كرد، از قبیل:خانه نشینی و بیان این كه برای جمع آوری قرآن، خانه نشین شده است، و نیز دیگر چاره جویی هایی كه كرد) را به كار می برد، برایش نتیجه ای حاصل نمی شد، مگر با برهنه كردن شمشیر، همان گونه كه در آخر كار، این كار را انجام داد.

من، عرب و بویژه قریش را به خاطر دشمنی شان با علی علیه السلام و رویگردانی از وی سرزنش نمی كنم؛ چرا كه علی علیه السلام به آنان ضربه زد و خون هایشان را ریخت و پرده از حیله هایشان برداشت؛ و می دانی كه جان و دل عرب، چگونه است!

اسلام، مانع وجود كینه در دل ها نیست، چنان كه امروزْ آشكارا می بینیم، مردمْ همان مردم اوّل اند و نیز طینت ها یك سان. تصوّر كن كه در سال دوم یا سوم جاهلی یا در روم باستان و یكی از مسلمانان، پسر یا برادرت را كشته است. سپس تو مسلمان می شوی. آیا اسلامِ تو، كینه ات را نسبت به قاتل و دشمنی ای را كه با او داری، از دلت پاك می كند؟ چنین نیست. كینه، از بین رفتنی نیست. تازه، اینْ هنگامی است كه اسلام و عقیده و ایمانَت استوار و درست باشد، نه به سان اسلام آوردن بسیاری از عرب ها كه برخی به خاطر پیرویِ كوركورانه، اسلام آوردند و برخی از روی آز و مال دوستی و برخی از ترس كشته شدن و برخی به خاطر غیرت و [ پیمان] یاری و برخی به دلیل دشمنی با اقوامی كه با اسلام، دشمن بودند.

بدان كه عرب، تمام خون هایی را كه پیامبر خدا با شمشیر علی علیه السلام و غیر او روان ساخت، پس از وفات پیامبر خدا، به تمامی به علی علیه السلام نسبت داد؛ چون در گروه مردانشان كسی كه بر طبق روش، آداب و سننشان سزاوار باشد كه این خون ها را به گردن او بیندازند، یافت نمی شد، مگر علی علیه السلام. و این، سیره عرب بود كه وقتی فردی از آنان كشته می شد، خون بهای او را از قاتل، طلب می كردند و چنانچه قاتل می مرد یا خونخواهی از او ناممكن می شد، از فردی از خاندانش كه نزدیك تر از همه به وی بود، طلب می نمودند.

به نقیب، ابو جعفر یحیی بن ابی زید - كه رحمت خدا بر او باد - گفتم:در شگفتم كه چگونه علی علیه السلام پس از پیامبر خدا مدّتی طولانی دوام آورد و چگونه با افروخته بودن كینه ها علیه او، در درون خانه اش ترور نشد!

او پاسخ داد:چنانچه علی علیه السلام تواضع نشان نمی داد و گونه اش را بر روی خاك نمی نهاد، حتماً كشته می شد؛ امّا او خود را پنهان داشت و به عبادت و نماز و تدبّر در قرآنْ مشغول شد و از آن روش و شعار نخستین، فاصله گرفت. شمشیر را كنار نهاد و چون عیّارانی گشت كه توبه می كنند و به سیاحت می پردازند و یا در كوه ها رهبانیّت را در پیش می گیرند.

چون از كسانی كه زمام حكومت را به دست گرفتند، اطاعت كرد و در برابرشان فروتنی و تواضع نشان داد، رهایش كردند و از وی دست شستند. عرب به او روی نیاورد، مگر با موافقت سردَمداران و یا به طور مخفیانه. و بدین ترتیب، زمانی كه حاكمان، انگیزه و دلیلی برای كشتن وی نداشتند، از این كار، دست كشیده شد. اگر چنین نبود، حتماً علی علیه السلام كشته می شد.[7].

ر. ك:ص 364 (شماری از دشمنان علی/ولید بن عقبه).

ج 9، ص 464 (مظلومیّت پس از پیامبر).









    1. نثر الدرّ:340/1، كشف الغمّة:319/2، بحار الأنوار:10/159/78.
    2. تاریخ دمشق:290/42، المعجم، ابن اعرابی:573/300/1.
    3. عیون أخبار الرضا:15/81/2، علل الشرائع:3/146.
    4. معرفة الصحابة:338/86/1.
    5. صَفراء، جایی از توابع مدینه كه سرزمینی است پر از كشت و زرع و نخلستان و... در مسیر حجّاج. بین آن جا و بدر، یك منزلْ فاصله است. پیامبر خدا بارها از آن جا عبور كرد. (معجم البلدان:412/3)
    6. الغارات:519/2.
    7. شرح نهج البلاغة:299/13.